کوه، شعر پیرایه یغمایی با آهنگی از حسن یوسف زمانی
قضيه از اين قرار است که چند سال پيش در ايران، يک روز زنده ياد «حسن يوسف زمانی» آهنگساز خوب کُرد، به من گفت: چند مدتی است آهنگی سرود مانند برای کوه ساخته ام که خيلی هم دوستش دارم اما هنوز شعری ندارد. از تو می خواهم شعری بر اين آهنگ بگذاری. کسانی که ترانه سرايی کرده اند، می دانند که گذاشتن شعر به روی آهنگ بسیار دشوار است ، آن هم برای کسی مثل من که تازه ترانه سرایی را آغاز کرده باشد با اينهمه وقتی آهنگ را شنيدم، خيلی به دلم نشست و با آن ارتباط خوبی برقرار کردم وخلاصه بعد از مدت کوتاهی شعر سروده شد. آقای يوسف زمانی هم بسیار پسنديد، «مرکز حفظ واشاعه ی موسیقی» هم ايرادی نگرفت و قرار بود زنده ياد «حسين سرشار» با آن صدای توانمندش آن را بخواند که اجازه ندادند و سپهرآن را خواند. بعد هم به مراتب از رادیو و چند باری هم از تلويزيون پخش شد . و يوسف زمانی حسن می خنديد و می گفت: – شده سرود ما کوهنوردان، در راه کوه همه با هم می خوانیم بعد از آن آقای يوسف زمانی گويا به کانادا رفت و من هم به جای ديگری پرت شدم و از سرود کوه و از بقيه ی کارهايی که با رادیو و تلويزيون کرده بودم ، بی خبر ماندم تا اينکه چند روز پيش سرود کوه را در اينترنت پيدا کردم و تصميم گرفتم آن را به یاد آن روزها و به ياد روانشاد حسن يوسف زمانی که انسانی شريف و هنرمندی بزرگ و کوهنوردی عاشق بود به صورت کليپ درآورم. دراین کلیپ اجرا دسته جمعی وتوسط ارکستر است. و اکنون آن را با نام آزادگی به کوهنوردان عاشق و آزاده پيشکش می کنم . پيرايه يغمايی .